معنی از جشنهای باستانی ایران
حل جدول
سده
از جشنهای باستانی
سده
از جشنهای ایران باستان
آبانگاه
از جشنهای ایران کهن
مهرگان
قوم باستانی ایران
پارس
شهر باستانی ایران قدیم
هاترا
باستانی
دیرینه، قدیمی، عطیقه، تاریخی
لغت نامه دهخدا
باستانی. (ص نسبی) قدیم. کهن. عتیق. دیرینه. قدیمی:
بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی
بسنگ اندرون بوده ای باستانی.
فرخی.
بدان خانه ٔ باستانی شدم
به هنجار چون آزمایشگری.
منوچهری.
بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست
ابوالشیص اعرابی باستانی.
منوچهری.
دلجویی کن که نیکوان را
دلجویی رسم باستانی است.
خاقانی.
|| معمر. سالخورده.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) قدیمی کهن. یا آثار باستانی. آثار و ابنیه قدیمی و تاریخی اشیا ء عتیقه.
فارسی به عربی
إحتفالات الثوره
واژه پیشنهادی
مارلیک
یکی از جشنهای آتش در ایران باستان
جشن باستانی شهریورگان
از جشنهای باستانی ایران برای بزرگداشت امشاسپند بهمن، برگزار میشد
جشن بهمنگان
اطلاعات عمومی
کشتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
دیرینه، عتیقه، قدیم، قدیمی، کهن، کهنه،
(متضاد) جدید، نوین
معادل ابجد
1163